بسم رب الشهدا و الصدیقین
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود به رهبر کبیر انقلاب و با سلام بهتمامی رزمندگان جبهههای اسلام که هر روز حماسههای درخشان میآفرینند. سپاس خداوند را که پیامبران نجاتبخش را فرستاد که همگی ما را از ظلمتها و تاریکیها بهسوی نور الهی راهنمایی کنند. سلام بر مولای متقیان اولین امام مظلوم شیعه که به همگی راهورسم جهادکردن و بندگیکردن در راه خدای بزرگ را آموخت. سلام به ائمه و سلام بر مهدی (عجلالله تعالی فرجه الشریف) منجی عالم بشریت و نایب بر حقش که با رهبری پیامبرگونهاش به ما و مملکت اسلامی حیاتی دیگر آموخت ما همگی مرده بودیم او با دم الهی خویش ما را زنده کرد.خداوندا شاهد باش که ما شهادت را میپذیریم تا قرآن و مکتب اسلام حفظ شود و قوانین آن عملی گردد. امروز لبیک به ندای امام امت خمینی بتشکن لبیک به پیامبر است. لبیک به مهدی صاحبالزمان (عجلالله تعالی فرجه الشریف) است. خوشا به حال کسانی که این ندا را بشنوند و گوی سبقت را از یکدیگر بربایند و حال که «هر نفسی طبق وعده قرآن مجید مزه مرگ را خواهد چشید». پس ای خدای مهربان من تو را سپاس میگویم که مرگم را شهادت در راه خودت قراردادی.
خدایا نمیدانم که چگونه تو را شکر کنم که بنده حقیر را اینگونه لیاقتی عنایت کردی که بتوانم در صفوف رزمندگان قرار گیرم و خدایا تو شاهد هستی که بنده به جز راه تو راهی دیگر نرفتم و خدایا از آن زمانی که این راه را انتخاب کردم، یک زلزلهای در وجودم ایجاد شد که یکلحظه نتوانستم طاقت بیاورم و در خود احساس کردم اسلام عزیز احتیاج به ما دارد. هر چه که ما نمیتوانیم خدمتی برای اسلام انجام دهیم؛ ولی یک جزء کمی هم که شده خود را در اختیار اسلام قرار میدهیم باشد که خداوند متعال از ما قبول بفرماید.
ای مردم ما اگر که مسئله مرگ برایمان روشن شود، دیگر از هیچچیز نمیهراسیم و ما اگر که یکلحظه فکر کنیم دیگر در خانه نمینشینیم. برای همین است که ما نمیتوانیم حرکت کنیم و ما چه هستیم که بگوییم جان خود را در راه اسلام فدا کنیم، این جان ظاهری ما چه ارزشی دارد اگر فکر کنیم که روز اول چه بودهایم آن وقت است که انسان متزلزل خواهد شد و راه چگونه رفتن را میآموزد.
ای مردم و ای امت غیور و ایثارگر و شهادتطلب شما را سفارش میکنم به تقوای الهی، البته بنده حقیر خود کوچکتر از آنم که بخواهم جملاتی را برای شما بنویسم؛ اما بهعنوان یادآوری باشد که خداوند متعال تمامی بندگان خاص خود را به راه راست هدایت کرده و ما را نیز با آنها محشور سازد و ای مردم بدانید که زندگی دنیا فانی است. بالاخره روزی همگی ما از این دنیا خواهیم رفت. پس چه خوب است که با توشههای نیک به دیدار حق برویم «همگی عالم را محضر خدا بدانید» و متوجه باشید که خداوند همگی اعمال ما را نظاره میکند. امام امت را دعا کرده و تنها نگذارید برای فرج امام عصر و پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید.
بهتر ز رضای حق در این عالم چیست
پاداش دهند ای به جز داور کیست
یادی ز حسین و روز عاشورا کن
فرزند تو بهتر ز علیاکبر نیست
«وصیتنامهای دیگر»
بسمالله الرحمن الرحیم
خدمت والدین خوب و والامقام سلامعلیکم.
از خداوند بزرگ برای همگی مؤمنین و مسلمین طلب مغفرت دارم و خداوند انشاءالله که ما را بیامرزد. اولاً بهحکم آن که از پیامبر اکرم (ص) به ما رسیده است که «سزاوار نیست مرد مسلمان شبی را به صبح کند مگر آن که وصیتنامه او زیر سرش باشد».
چند کلام را مینویسم. امیدوارم که فرزند خودتان را ببخشید و دائماً برایم دعا کنید باشد که شامل حالم گردد و بعد این که پدر و مادر گرامی، خواهران مهربان و برادر خوبم درخت اسلام را باید با خون سرخ علیاکبرها آبیاری کرد، اگرچه بنده عاصی خدا به آن نرسیدهام به هر جهت اینجانب که باید خونم را در اختیار صاحب اصلی آن قرار بدهم، حساب کنید پدر که اسماعیل خود را به قربانگاه میبری. حساب کن که قاسم بن حسن (ع) خود را روانه میدان میکنی.
پدرم مرگ حق است و چهبهتر از این که مردانه به سراغ مرگ برویم. بارها از این در اضطراب بودم که چگونه خواهم مرد. اما حالا که برایم یقین شده که ما حق هستیم هیچ هراسی ندارم. مادرم خوشا به حالت که شیر سینهات را به دهان چنین فرزندی دادی که اگر این دنیا فرزند خوبی نبود؛ اما راهی را انتخاب کرد که پیشوایش حسین (ع) آن را به او آموخته بود.
خواهران سرافراز باشید ازاینگونه فرزندی که والدین شما تربیتکرده بودند. برادرم از ریختن خونم به خود ببال و احساس آزادی کن که از تبار حسینیان هستی. برادرت را یاد کن هیچگاه به بیگانگان باج نمیداد و آگاهانه به راهش ادامه داد. خدایم گواه هست هر وقت که از مزار شهدا گذر میکردم شرمم میشد، توانایی عبور از آن را نداشتم. هر وقت حسین پسرخالهام را میدیدم قدرت نگاهکردن در صورتش را نداشتم. بههرحال از مرگ یا زندهبودن چیزی دیگر امکان ندارد. حال زندهبودن برای جنگیدن برای دین خدا و یا مرگ که همانا نهایت تلاش پیکار برای نجات دین اوست. عرضم تمام.
ضمناً مبلغ دو هزار تومان از پولهایم به برادر عبدالرضا سالاری نژاد بدهید تا به مسئولین بسیج زاهدان بدهد از بابت قبضهای کمک بسیج بوده (پایگاه انصار الحسین) چیز دیگری به ذهنم نمیرسد. اگر مسئلهای بود برادرم با مشورت والدین عمل کند.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
انتهای خبر/